یادت نره دوست دارم

یادت نره دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات

دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات

خورشید و بردار و بیا
آفتابی شو به خاطرم

قرارمون یادت نره
دیر نكنی ، منتظرم

قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره

قرارمون ساعت عشق
كنارِ دلشوره زدن

كنار دلواپسی و
ترس یه وقت نیومدن

عاشقم و عاشقِ تو
از همه دیوونه ترم

قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم

قرارمون یادت نره
دوستت دارم یادت نره

قرارمون كنارِ گل
كه سر به زیرِ عطر توست

تو چین چینِ دامنی كه
هزار تا بغض رو میشه شست

خورشید و بردار و بیار
آفتابی شو به خاطرم

قرارمون یادت نره
دیر نكنی منتظرم

یادت نره دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات

دار و ندارم رو بگیر
مال خودت ، مال چشات

قرارمون یادت نره
دوست دارم یادت نره

فقط برای ღ

ای آسمانی

آقا اجازه! خسته ام از اين همه فريب،
از هاي و هوي مردم اين شهر نا نجيب.

آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،
ديوارهاي سنگي از کوچه بي نصيب.

آقا اجازه! باز به من طعنه مي زنند
عاشق نديده هاي پر از نفرت رقيب.

«شيرين»ي وجود مرا «تلخ» مي کنند
«فرهاد»هاي کينه پرست پر از فريب!

آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،
«آدم» نمي شويم! بيا: ماجراي «سيب»!

باشد! سکوت مي کنم اما خودت ببين..!
آقا اجازه! منتظرند اينهمه غريب...

یکی پیدا نمی شه تو رو واسه خودت بخواد

واسه چشم و ابروته هرکی که دنبالت میاد ...

اما...

بعد از آن نامهربانی های بی حد و حساب ... سعی کردم تا فراموشت کنم  اما ...

خواب بود

این روزها که می گذرد جورِ دیگرم
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم

دیگر دلم برای تو پرپر نمی زند
دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم

دیگر خودم برای خودم شام می پزم
دیگر خودم برای خودم هدیه می خرم

دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم

اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمی برم

من شعر می نویسم و سیگار می کشم
تو دود می شوی و من از خواب می پرم

دل شکسته

گرچه دست و پا شکسته ام/اما پیمان خود را هرگز نشکسته ام

تنها

علی.لیلاشاید آسمان هم تنهاییه تو را دیده است که می باارد

خیلی کلافه ام..

دلتنگی ها

ای کاش مرا گریزی از این دلتنگی ها بود..

ابن روزها محکمتر میفشاری قلب کوچک من را در دستان مهربان خود...

چرا مرا نمیشود عادت نبودن هایت...

باز هم اشک ها امانم را گرفته اند و دستهای مهربان تو را میخواهند...

ای کاش از چشمانم بروی تا برای میلیون ها بار جواب نبودنت را به آینه ندهم...

تو کجااو دل کوچک من کجا؟!!

بیا و مهربانیت را ثانیه ای نثارم کن تا دلم از بویدن بودنت مست شود و دوباره عاشقی کند..

مرا میخوانی

خواهش می کنم
نام مرا به یاد نیاور
و فراموشش کن
.
.
تپش قلب دیوانه ام کرده
صدایت را در قلب کوچکم میشنوم
که مرا به نام میخوانی
دنبالت که میگردم
 
هیچ کجا نیستی
.
.